والفجر

اولین رسانه فرهنگی، سیاسی محله اندآن

والفجر

اولین رسانه فرهنگی، سیاسی محله اندآن

والفجر

مپـندار که تنها کربـلائیان را بدان بـلا آزموده اند ولاغیر
وسعت صحرای کربلا به اندازه همه تاریخ است،
ای دل تو چه می کنی ؟ می مانی یا می روی ؟
داد از آن اختـیار که تـرا از حسین (ع) جـدا کند.

Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
وبلاگ-کد جستجوی گوگل
پیام های کوتاه
  • ۱ ارديبهشت ۹۲ , ۱۳:۳۷
    سلام
آخرین نظرات
پیوندها

code by: moisrex.r98.ir
وبلاگکد اوقات شرعیاوقات شرعی خمینی شهر

حجت الاسلام موسوی: اختلاف ما با مؤسسه حضرت حجت از نصب تصاویر امام و رهبری در مسجد گلزار شروع شد/ در جلسات خصوصی حتی به رهبری توهین هم می کردند/ متأسفانه در این کتاب نسبت زشت "تهور" را به شهید عمادی داده اند که ظلم به آن شهید شجاع است /احترام به استاد درست است ولی اصرار داشتن بر مواضع سیاسی غلط آقای منتظری غیر از احترام است
از بحث صندوق قرض الحسنه که خارج شویم، یکی از مهمترین فعالیتهای شما و حضور شما در عرصه های سیاسی، بحث انتخابات شورای دوم بوده است. اول اینکه چرا سال 82 کاندیدای انتخابات شدید؟ چه نیازی بود که شما کاندیدا شوید؟ و دوم اینکه آیا شما در شورا کار مهمی انجام دادید؟
شوراها یک بحث سیاسی نیست، بلکه یک نوع فعالیت اجتماعیست و دلیل حضورمان هم مراجعات متعددی بود که یکباره به سمت ما شد. آنها یکسری دلایلی آوردند و ما هم یکسری دلایلی و گفتند که آقا حجت بر شما تمام شده و ما آمدیم، حالا درست یا غلط!


ولی به نظر من شاید هیچ وقت شورای شهر، دوره ای مثل دور دوم به دست نیاورد. یعنی دوره دوم شورای شهر یکی از افتخار آمیزترین دوره های شورا بود با اینکه از لحاظ سلایق سیاسی، تفاوت هایی وجود داشت اما بحث سیاسی برای خودش جدا بود و همکاری و رفاقت توی این مجموعه یک بحث دیگری که حالا ما متاسفانه در این دوره سوم(دوره قبل شواری شهر) این را نداریم. و این همدلی منجر به این شد که می بینید به اندازه ای که در تمام طول تاریخ خمینی شهر پارک ایجاد کرده بودند، در این دوره ایجاد شد. یعنی ما فقط یک پارک پیروزی داشتیم، در کنارش پارک بانوان ایجاد شد، پارک باغبان، پارک جعفر آباد، پارک دستگرد، و در بحث خیابانها هم، که همین یک نمونه اش بازکردن خیابان شهید فهمیده و پرداخت مطالبات خیابان باغبان، که قبلا فقط مسیر آن باز شده بود، بازسازی عمده ای از خیابان 17شهریور، خیابان شهید صدوقی، کارهای متعددی مثل چهار منطقه ای شدن شهر، که ما قبلا فقط یک شهرداری کوچک داشتیم که کنار پاساژ الزهرا یک دخمه ای وجود داشت و لی حالا در منظریه، اندآن و جوی آباد شهرداری داریم.
البته انتقادات جدی هم به شورایی که شما در آن حضور داشتید هم هست، از جمله اختلاس صورت گرفته در مجموعه شهرداری؟!
باید بحث اجرایی را از بحث شورا ها جدا کرد
بحث نظارت؟
نظارت هم در یک چارچوبی. یعنی نظارت بر دارایی های شهرداری به طور روزمره نداریم و نیروی این را هم نداریم بلکه نظارت شورا در رابطه مسئله مالی فقط اختصاص دادن بودجه در ابتدای سال است و هم تفریق و نظارت بر انجام به صورت برنامه ریزی شده.
ولی اینکه ما به صورت روزمره بر حساب شهرداری نظارت داشته باشیم، این اصلا در شورا جایگاهی ندارد و قانون هم اجازه به این شکل را نمی دهد و اگر هم موقعی خواستند بازرسی کنند باید بازرس بیاورند و بازرسی شود و این در موقعی است که احساس شود اتفاقی رخ داده است.
ولی این مورد اختلاس طوری با ظرافت انجام شده بود که حسابدار ها هم که آمده بودند آنجا متوجه نشدند تا زمانی که خودش گفت من به چه شکلی این کار را انجام داده بودم.
به عنوان مثال اسم یک پیمانکار را بر فرض " محمد کمالی" را یکبار با تشدید آورده بود و یک بار بدون تشدید و حسابدار ما هم متوجه این قضیه نشده بود و ما هم این شخص را به عنوان پیمانکار می شناختیم و باید فرضاَ 100 میلیونی به ایشان پرداخت می شد ولی یک 100 میلیون دیگری هم خودش چک میکشید.
بنابراین بحث اختلاس به شهرداری بر می گردد نه شورا.
شورا محدودیتی دارد و فقط می تواند شهردار را عزل و نصب کند و هیچ اختیاری در مورد عزل و نصب سایر نیروهای آن را ندارد و فقط در مورد سیاست های کلی که مثلاَ چقدر نیرو بگیرد یا به چه تعدادی نیرو کم کند و یا چقدر بودجه جذب کند و چطور خرج کند. 
سفرهای خارجی هم داشتید؟
ما که نداشتیم. فقط یک سفر خارجی را شهردار و یک یا دوتن از اعضای شورای شهر داشتند. شهردار به دلیل برخی آموزش ها با هزینه شهرداری فرستاده شد ولی اعضاء شورای شهر به هزینه خودشان رفتند .
چه آموزشی بود که باید شهردار می آموختند؟
نیاز بر این هست که شما به عنوان یک شهردار در یکسری کشورها، از بعضی خدمات، برخی از فضاهایی که ایجاد میکنند بازدید کنید.
مثل نوع جدول گذاری که این ها با دیدن و بازدیدن کردن می تواند کمک کند، که این را هم استانداری می گذارد و هیچ ربطی به شورای شهر ندارد و زمانی هم که ایشان رفتند تمام شهردارهای استان اصفهان هم بودند و همچنین استانداری اعلام کرده بود که اعضای شورای شهر هم می توانند بیایند ولی ما همان موقع تصویب کردیم که هر کس تمایل داشت با هزینه خودش برود. و الا ما به عنوان اعضای شورای شهر هم می توانستیم با هزینه شهرداری برویم.
فیلم سینمایی رسوایی را دیده اید؟
نه متاسفانه. متنش را خوانده ام ولی فیلمش را ندیده ام.
طلا و مس را چطور؟
بله
نظرتان؟
به نظرم فیلم خیلی قشنگی است. توانسته بود زندگی یک روحانی را نشان بدهد. که حالا مثلا تصور میشود روحانی یک زندگی مرفهی دارد، یا برخی فکر میکنند هر چه دارایی این مملکت دارد مال طلبه ها است، نشان داده بود ارتباطشان با خانواده و جامعه چطوری است.
فیلم مارمولک را چطور؟
شاید اسمش بد بود، یه جاهای فیلم ایراد داشت و کلام امام را نقص کرده است که فرموده بود "اگر یک طلبه ای را دیدید دزد است، طلبه نیست که دزد است بلکه یک دزد آمده در لباس روحانیت"  ولی داستان کلی آن بد نبود.
حاج آقا شما رای اول بودید، پس چرا رئیس نشدید؟
برای ریاست باید در بین خود اعضای شورا رای گیری شود و ربطی به تعداد رای مردم ندارد. و ما از لحاظ خط فکری در آن بین در اقلیت بودیم و متاسفانه دوستان هم در این مسئله کمک نکردند و نشد.
چند به چند شدید؟
رای ما 2 شد. خودم و حاج آقا میردامادی. و آقای موسوی نژاد هم که به اصطلاح گرایش ما را داشت به دلیل محلی گرایی رای به ما نداد و به هم محله ای خودشان رای دادند.
چرا هم محله ای شما به شما رای نداد؟
(خنده) بالاخره باید 4 رای کسب میکردیم که نشد.
چرا شما وارد موسسه حجت شدید؟
به جهت ارتباط پدرمان با این مؤسسه، ما هم از قبل از شهادت ایشان با این مجموعه ارتباط داشتیم و بعد از آن هم ادامه فعالیت داشتیم و در جلسات نیز دعوت می شدیم. چون یکی از مجموعه های انقلابی محل به حساب می آمد و روحیه ما هم یک روحیه انقلابی بود.
اینجا میخواهیم نظر شما را درباره جداشدنتان از این مجموعه سؤال کنیم ولی قبل از آن نظر حاج آقای مولوی را از کتاب عهد ماندگار میخوانم: "اعضای گروه فرهنگی به مؤسسان و پیشکسوتان هیئت می گفتند ما انقلاب را از طریق شما شناختیم و فعالیتهایشان مورد حمایت هیئت بود. اما بی توجهی هایی هم به بازتابهای برخی فعالیتهای خود داشتند که به استقلال گرایی و هویت جویی و شتاب زدگی آنها در اثرگذاری بر مخاطبان بر می گشت. و از همین روی تحمل تذکرهای ما هم برایشان سخت بود. پیشنهاد بازبینی قبل از اجرای عمومی کارهایشان را حمل بر بی اعتمادی و اهانت می کردند و اینکه اسم هیئت حضرت حجت بر روی گروه بود، دست ما را در دفاع از آنها در برابر اعتراضات محلی می بست. لذا پیشنهاد شد نام مستقلی برای گروه انتخاب کنند  اما این تدبیر هم با سوء تعبیر مواجه شد و برخی تحریکات منجر به جدایی دوستان جوان ما از هیئت شد. نهایتا چند سالی طول کشید که برخی از آنها به تحلیلی منصفانه تر از حساسیت های ما برسند". حالا شما نظر خودتان را بفرمایید. 
روحیه من یک روحیه ای نیست که به پر و پای کسی بپیچم، این را هم برخی دوستان، آقای طاهری و و کریمی می دانند و در همان اتفاقات که برایمان بوجود آمد اینجور نبود که بخواهیم موضع گیری و برخورد کنیم. همین که احساس کردیم که باید خط مشی مان را عوض کنیم، عوض کردیم و دلیلش را هم خواهم گفت ولی اگر قرار است الآن حرفی بزنیم، مجبوریم که حرف میزنیم. چون برخی از مسائل مطرح شده است، از روی اجبار و علیرغم میل باطنی باید جواب داد. و من از برخی دوستان خودمان که داخل مجموعه فرهنگی بودند هم برخی صحبت ها را توی این کتاب گقته بودند خیلی دلخور شدم که چرا اینجور موضع گیری شده است.
 این که گفته شد ما انقلاب را از طریق آنها شناختیم باید بگویم که من خودم در یک خانواده انقلابی به دنیا آمدم و آنجا هم بزرگ شدیم و فکر میکینم اینها را یاد گرفته بودیم و حتی ما در راهپیمایی های قبل از انقلاب هم که 5 یا 6 ساله بودیم شرکت می کردیم. در پرتو اینکه پدرمان راهپیمایی ها را شرکت می کردند ما را هم می بردند.
ومن لااقل خودم اینجور که می گویند انقلاب را از ما شناختند، اینجور نبود ولی اینکه من بگویم ما حرکتمان را، حرکت فعال اجتماعی خود را در این مجموعه شروع کردیم درست است.
ما آنجا فعالیت کردیم، زمینه های خوبی برایمان بود حالا شاید اگر آنجا نبود جاهای دیگر مشغول می شدیم ولی خوب بالاخره این فضا بود و در آن حضور پیدا کردیم و رشد یافتیم و تا آنجایی هم که می توانستیم خدمات هم انجام دادیم. چون ما خیلی اهل شور و فعالیت بودیم و تلاش می کردیم. هم ما و هم دوستانی که آنجا حضور داشتند.
تعبیرهای خیلی بدی در این کتاب شده است مثل خود محور بودن، استقلال طلبی، شتاب زده عمل کردن و یا تعبیر های مختلف دیگری که منصفانه نیست بعد از چندین سال که بالاخره یکسری از افراد توی یک مجموعه ای کار و فعالیت کردند، و حالا بیاییم و این گونه اظهار نظر کنیم .
در هر مجموعه ای، اختلاف سنی اختلاف سلیقه زیاد را به دنبال دارد و ما در آن موقع که در مجموعه فرهنگی بودیم، همه نوجوان بودیم و افرادی که در مجموعه مؤسسه حضور داشتند یا میانسال بودند و یا پیرمرد. و خیلی وقت ها ما مثل پدر و پسرها با هم سلیقه ای اختلاف داشتیم. به طور مثال ما خواهان برگزاری دعای ندبه صبح های جمعه بودیم و اعضای مؤسسه مخالف این بودند.
شاید این اختلافات وجود داشت ولی بحث خودمحوری و شتاب زدگی یک بحث دیگری است و اگر ما میخواستیم خود محور باشیم، خودمان می رفتیم برای خودمان انجام می دادیم. کماینکه من خودم شخصا بسیاری از فعالیتها را پیش این آقا و آن آقا مطرح میکردم و میگفتم که ما این کار را میخواهیم انجام بدهیم و شما هم این مقدار کمک کنید. خیلی از هزینه ها را از افراد خیر جمع آوری می کردیم البته برخی مراسمات را هم که مشترک مجموعه فرهنگی و مؤسسه بود خود آنها خیلی از هزینه اش را پرداخت می کردند. و در کل ممکن بود یکسری اختلافات سلیقه ای پیش بیاید ولی معنای آن با خود محوری، شتاب زدگی، بی توجهی نسبت به مسائل و اینکه نخواهند گوش بکنند و اینکه رهبری نداشتند و... اینها حرف های خیلی قشنگی نیست، آن هم بعد از سال ها و انجام فعالیت که مطرح شده است.
اما دلیل اصلی جدا شدن؛ ما دوتا عکس تهیه کردیم، یکی از مقام معظم رهبری و یکی از حضرت امام و آن موقع هم مثل الآن نبود که راحت بنر چاپ کنیم، هزینه ای داشت و باید می دادیم آن تصاویر را بکشند. بعد از رحلت امام تهیه شد و آوردیم داخل مسجد گلزار گذاشتیم و بعد در جلسه مطرح کردیم که این تصاویر را کشیده ایم و مثلا هزینه اش هم این مبلغ شده است. 
اختلاف از اینجا شروع شد. که چرا؟ و مسائلی مطرح شد که این عکس ها باشد یا نباشد و ...
ما از همان جا بحث مان شروع شد و هیچ ربطی به هیچ مسئله دیگری نداشت.
با احساس مسئله قائم مقامی رهبری و آقای منتظری و مباحث و اختلاف نظرهایی که در این رابطه وجود داشت و حساسیت هایی که نسبت به ایشان بود و بحث خود آقای منتظری، که نه تنها بعد از رحلت امام که قبل از رحلت حضرت امام هم به عنوان یک موضوع مطرح بود و حساسیت هایی در این رابطه وجود داشت و ما یکسری کنتاکت هایی را بین افراد می دیدیم و حتی در محل نیز وجود داشت و در کشور هم مطرح بود و این ها بعد مقداری بیشتر خودش را نشان داد و ما هم بواسطه همین مسئله و بلافاصله بعد از جلسه ای که در منزل آقای طاهری برقرار بود، گفتیم ما مجموعه را جدا می کنیم و جدا کردیم و اسم آن را تغییر دادیم و دوستانی که تمایل داشتند با ما همکاری کردند و آنهایی هم که دوست نداشتند با ما همراه نگردیدند و دیگر مجموعه فرهنگی با نام حجت وجود نداشت تا دوباره آمدند و این کار را انجام دادند ولی اصل قضیه جدا شدن ما این بود. و من نمی دانم چرا برخی دوستان هم که در آن دوره بودند و قضایا و مسائل را می دانستند، در مباحثی که مطرح شده این حقیقت را بازگو نکردند.
یعنی اینکه گفته شده شما به خاطر گرایش های خطی و جناحی جدا شده اید را تایید میکنید؟
بله و این را هم خودشان در خیلی از موارد مطرح کرده اند که بواسطه گرایش خطی و جناحی جدا شده اند.
یعنی نظرات شما و طرف مقابلتان چه بوده است؟ یعنی آن ها رهبری مقام معظم رهبری را قبول نداشتند؟
لااقل در جلسات عمومی به این صراحت گفته نمی شد. بعد ها من در جلسات خصوصی همین را هم می شنیدم و حتی گاهی توهین هم به مقام معظم رهبری می شنیدم ولی در موضوع خود آقای منتظری خیلی حساسیت نشان داده می شد و خوب همیشه این مسئله بوده و الآن هم هست. الان خود شما همین کتاب را هم که نگاه کنید می بینید که این حساسیت به طور فراوان وجود  دارد. حالا ما درست یا اشتباه به نظرمان می رسید که این خط باید جدا شود. به هر جهت ما برخی تناقص ها را در رابطه با موضع گیری های خود آیت ا... منتظری هم می دیدیم که اگر کتاب ولایت فقیه ایشان را ببینید با نحوه عملکرد ایشان بعد از عزل ایشان بسیار تفاوت دارد. یعنی دیدگاه ایشان همان حرفی است که حضرت امام می زدند که " ولایت فقیه همان ولایت رسول ا... است"  ولی بعد جور دیگری عمل می شد. این نوع برخورد ایشان هم در زمان حیات امام وجود داشت و هم در زمان مقام معظم رهبری. و این یعنی بحث بر سر مصداق نبوده است. ما اعتقادمان به این بود که دیدگاه ما با این مسائل جور در نمی آید. 
اختلافشان با شهید عمادی چه بود؟ در این کتاب هم شهید عمادی را به عدم نرمش در رفتار و گفتار و بسیار متعصب و خشک توصیف کرده اند. آیا اینطور بود؟
شهید ابوالقاسم عمادی هم جدا شدنش از مجموعه که یه جورهایی قبل از ما بود، به همین دلیل و بواسطه تحلیلشان نسبت به انحراف در مجموعه بود و حتی خیلی های دیگری که از مجموعه جدا شدند به همین دلیل بود. در رابطه با اینکه نحوه برخورد شهید عمادی چه جوری بود، شهید عمادی یک ویژگی مثل ابوذر غفاری داشت. یعنی نسبت به حق، آدمی نبود که ساکت بنشیند. جایی که احساس می کرد حق است، از همه چیز خودش می گذشت و ایستادگی و اقدام می کرد و بواسطه همین روحیه با یک مجموعه ای که 20 سال کارکرده بود و رفاقت داشت، رفاقت را کنار گذاشت و از مجموعه خارج شد و کار همین صندوق (صندوق حضرت حجت عج ) را هم مرحوم شهید عمادی در آن نقش داشتند. ومن یک واژه ای را اینجا دیده ام، واژه " تهور " که خیلی زشت است و در این کتاب نسبت به شهید عمادی به کار برده شده است. که یعنی ایشان آدم اهل تهوری بوده اند.
ما یک ترس داریم، یک شجاعت که حد میان و اعتدال است و یک تهور. تهور یعنی بی کله ای و بی عقلی، یعنی به آدمی که نفهمیده اقدام میکند به یکسری حرکت ها، و ترس هم که جای خود دارد و برای شهید عمادی حرف درستی نیست، درست آنست که بگوئیم شهید عمادی مردی شجاع بود و ایستادگی می کرد و در مقابل آنچه احساس می کرد انحراف است و حق نیست واقعا حرف حق را می زد و این ویژگی ایشان بود.
با توجه به این سابقه ای که منجر به جدایی شما و شهید عمادی از این مجموعه گردیده و آن اختلاف عقیده ای که پدید آمده بود و وضعیت فعلی مؤسسه و اقداماتی که الآن انجام می دهند و تصاویر مقام معظم رهبری را که به شدت در همه جای مؤسسه نصب می گردد، آیا بیان کننده تغییر در نظرات این افراد است؟ آیا نظرشان نسبت به مقام معظم  رهبری و آیت ا... منتظری تغییر یافته است؟ آیا تغیر رویه داده اند؟
اینکه در نیات افراد چی وجود دارد را من خبر ندارم. امیدوارم که همین طور بوده باشد. ولی در رابطه با شخص رهبری من فکر نمیکنم، البته برخی از آنها شاید، ولی برخی از آنها را که من در جلساتی با هم بوده ایم در مورد رهبری نظر مساعدی ندارند ولی ممکن هم هست برخی عقیده شان عوض شده است من نمی دانم.
با توجه به مباحث مطرح شده در کتاب و ضریبی که به ایت ا... منتظری داده شده است و اینکه پایبندی به آقای منتظری هنوز مشهود است، آیا تغییر رویه ای احساس میکنید؟
نه، نظرشان در مورد آقای منتظری عوض نشده و من رهبری را عرض کردم و الا در مورد آقای منتظری اعتقاد داشته اند و ایشان گفته اند که من سال ها نزد ایشان درس خوانده ام و احترام شاگردی و استادی را رعایت میکنم. ما حرفمان این بود که باید بحث استاد و شاگردی را با مباحث سیاسی جدا کرد.
اگر فقط احترام به آیت ا.... منتظری به دلیل حق استادی ایشان بود که مشکلی نداشت چه اینکه اسلام هم می گوید که از هرکسی که یک کلمه ای یاد گرفتی به او احترام بگذارید. ولی پیگیر بودن و اصرار داشتن بر مواضع سیاسی، متأسفانه تا این اواخر هم ادامه داشت و آقای منتظری هم که در رابطه با مقام معظم رهبری صراحتا موضع گیری های خاصی کردند و در قضایای بعد از دوم خرداد هم مشاهده گردید که به شخص مقام رهبری توهین کردند.

ادامه دارد...

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۹/۲۷
والفجری ها

نظرات  (۲۴)

۰۴ دی ۹۲ ، ۰۰:۲۵ در جواب " رهبر مان را بشتر بشناسیم"
اول اینکه: ما خود را حق نمی دانیم که دیگران را نیز با خود مقایسه کنیم اما:
میزان و حق برای ما ولی زمان است
که حب ولی زمان و بغض نسبت به دشمنان آن را از خصوصیات حق مداری میدانیم
و قطعا افکار حزب منحله مشارکت را خارج از این مدار میدانیم
گرچه هر زمان که هر کس نسبت به تفکر حزب مشارکت و اعلام برائت از سرکردگان آن اقدام کند برای ما کافی خواهد بود.
اما جمله ای از امام خامنه ای:
امروز مبارزه با کفر خالص و شرک خالص نیست، تا مطلب روشن، و صف بندیها مجزا و جدای از هم باشد؛ بلکه امروز مبارزه با نفاق و دورویی و تزویر و شعارهای توخالی و دروغزنیها و لافزنیهایی است که بلند گوهای استکبار در همه انحای عالم پر کرده است. بسیاری دم از اسلام می زنند و دروغ می گویند. اسلام آنها اسلام باب طبع سردمداران استکبار است.(مراسم دومین سالگرد ارتحال امام)
مرگ بر اصلاحات  مرگ بر دروغ تزویر وریا مرگ بر دروغهای شیخ اصلاحات مرگ بر شیخ فتنه مرگ بر کسی که به شهدا تهمت زد مرگ بر کسی که به حاج اقا جلال تهمت ز دمرگ بر ادمهای نان به نرخ روز خور مرگ بر کسی که خانه مجیر را مفت خرید وچند برابر قیمت به شهرداری فروخت مرگ برریا کار مرگ بر کسی که می خواهد با پولش خود را در دل مردم عزیز کند مرگ بر رفتارهای معاویه گونه دارودسته  شیخ ریا کار دروغ گو
۰۲ دی ۹۲ ، ۲۲:۳۴ اصلاح طلب

ما بیکار نیستیم

بلکه سعی میکنیم خودمان وخانوادهایمان وجامعه  را اصلاح کنیم واین یکی از ابزارهای انجام اصلاحات است

۰۲ دی ۹۲ ، ۱۶:۴۴ خنده دار
عجب آدمهای بیکاری هستید شماها! به جای اینکه به همدیگه گیر بدید برید عیوب و اشکالات خود را برطرف کنید.
۰۲ دی ۹۲ ، ۱۵:۴۲ بیشتر رهبرمان را بشناسیم

من از حزب مشارکت دفاع نکردم ازتفکر شما انتقاد کردم

در کربلا اباعبدالله حرف حق زد

خود رهبری بارها تذکر داده اینطور با مخالفان رفتار نشه

اما شما حرف مفت می زنیدخودتان را حق می دانید و دیگران را باخودتان مقایسه می کنید هرکه با شما نیست می شود باطل اما رهبری برایتان اهمیتی ندارد

نمی توانی وام های این صندوق را حرام بدانی چون با پول مردم به مردم وام می دهند

اگر معرفتتان را نسبت به رهبری بیشتر کنید می فهمید که خیلی جاها شمما هم برخلاف نظر رهبری عمل می کنید.

 

۰۲ دی ۹۲ ، ۱۳:۴۸ در جواب "نگاهی به خودمان"

 این چه تفکریست که: "هر چی بیشتر رو این حرفای مفت تمرکز کردید مر دم از اطرافتان پراکنده شداند"

با این تفکر به نظر شما در واقعه کربلا، حرف امام مشکل داشته نه آنها که شکمشان از مال حرام پر شده بود، که 72 نفر بیشتر نتواست تحمل حرف های امام  را داشته باشد.

توهم که داری نوشخوار تفکر اصلاح طلبان را میکنی

گرچه ما بیشماریم ولی از اقلیت شدن خود هم هراسی نداریم و تا آخرین لحظه بر واضع حق مدار خود خواهیم ماند

حتی اگر تمام  محل از وام های صندوق اصلاحطلبان شکم خود را سیر کنند

سلام رفقا؛
من در جریان هستم و می‌دونم که دوستان موسسه حجت بر این عقیده‌اند که مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) حضرت امام خمینی(ره) را فریب دادند و رهبری را از آیت اله منتظری تصاحب نمودند!!!!!!!!
۰۲ دی ۹۲ ، ۱۰:۰۹ اصلا این حرفا به کنار
آقا چرا اینقدر توهین کرده اید؟ هان؟ چرا؟
۰۲ دی ۹۲ ، ۱۰:۰۴ چه کسی مردم را نفهم فرض کرده؟
شما فکر کرده ای در زمان فتنه 88 حزب مشارکت رسوا شد؟ نه خیر برادر! تفکرات حزب مشارکت خیلی قبل تر از اینها مشخص بود.
اینها فقط قسمتی از حرفهای این جماعت است. درست زمانی که مولوی رئیس شعبه ای از اینها بود در خمینی شهر!

علیرضا علوی تبار: ما پیشرفت نمیکنیم چون خدا هنوز نمرده است.( یا لثارات 4/3/79 )

محسن کدیور: امروز خدا در جامعه هیچ کاره است.

اگر امروز خدا هم حرفی بزند که با عقل مردم منطبق نباشد نخواهند پذیرفت. امروز خدا در جامعه هیچ کاره است همه کاره مردم اند.   (   دانشگاه تهران 79)

ابراهیم اصغرزاده: علیه خدا هم میتوان تظاهرات کرد. اگر مجوز راهپیمایی به هر گروه بر اساس قانون داده شود اشکال ندارد حتی علیه خدا.( آفتاب امروز 3/6/78 )

عبدالکریم سروش: بعد از پیامبر ولایت خاتمه یافته است. (ماهنامه کیان بهمن 77 )

 محمد خاتمی: به قرآن نمی شود استناد کرد

"در حال حاضر مطالب قرآن با برخی دریافتهای بشری سازگار نیست چرا که احکام آن متناسب با زندگی قبیله ای است. زندگی مورد نظر اسلام زندگی قبیله ای است پس  قرآن کریم برای ما قابل استناد نیست." (کیهان 12/6/87)(ماهنامه کیان بهمن ۷۷)

محمد قوچانی: هیئتهای مذهبی منشا خشونت اند (عصر آزادگان 20/1/79 )

 

محمد خاتمی:اگر دین در برابر آزادی قرار گیرد این دین است که باید محدود شود نه آزادی. ( دانشگاه  تهران 2/3/87)

محسن کدیور:معصومین فقط در کلیات و اصول اسوه اند نه در جزئیات و فروع .( ماهنامه کیان بهمن 77 )

محمد خاتمی:مشکل این نیست که زنان چگونه لباس بپوشند مشکل این است که زنان بتوانند در عرصه های مختلف حضور داشته باشند.

(همبستگی 16/8/ 79)

 

محمد کاظم محمدی اصفهانی:  مردم حق دارند همه مسؤولین را به سؤال کشیده و از آنها انتقاد کنند حتی اگر آن مسؤول، پیامبر و امام معصوم باشد، بلکه به خود خدا هم می­توان اعتراض کرد و او را فتنه گر نامید.( روزنامه ایران، 24/4/79)

ح.م. تبریز:  صحت قصه حضرت یوسف در قرآن کریم از محالات است.

( روزنامه صبح امروز، خرداد 78)

محمد سعید حنایی کاشانی:  تراژدی حسین بن علی(ع) مشابه تراژدی­های آنتیگونه، تامس مور و جان پروکتور است.( ماهنامه کیان، فروردین 78)

غلامرضا سالار بهزادی:  تفکر شیعه گری موجب انحطاط مملکت ما و مانعی برای دموکراسی است.( روزنامه صبح امروز، 23/8/78،ص8)

حبیب الله پیمان:  فرآن قابل نقد عقلی و تجربی است و خود قرآن نیز در آیات بسیاری دعوت به آن نموده است.( هفته نامه پیام هاجر، 23/9/78، ص6)

بهروز افخمی:  هنرمند اصیل هم به نحوی به فضای زنده و البته آمیخته به ابتذال نیاز دارد و در یک فضای پاکیزه شده و تحت سانسور از دل و دماغ می­افتد.( کیهان، 2/8/79)

سعید حجاریان : همجنس‌بازی در کشور ما باید آزاد باشد. از جهت حقوقی نباید ممنوع باشد گرچه از نظر اخلاقی زشت است!( روزنامه صبح امروز)

عبدالکریم سروش : این اسلام نه احکام سیاسی،‌ نه احکام اقتصادی و نه احکام حقوقی‌اش قابل استناد نسیت و رسماً باید بگذاریم.

محمد رضا خاتمی : هرکس پیام دوم خرداد را درک نکرده است، باید کنار برود . هرکس که با اصلاحات نیست، نابود شود.( در مشهد در تبلیغات دوره هشتم انتخابات)

محمد خاتمی : شما برای‌ این‌که‌ بتوانید پیشرفت‌ بکنید، راهی‌ جز راه‌ غرب‌ ندارید و راه‌ غرب‌ یعنی‌ پذیرش‌ خرد غربی . .( آریا 28/6/78)

مهاجرانی وزیر فرهنگ خاتمی:در مورد هولوکاست میگوید اگر حتی یک بچه یهودی کشته شده باشد این بزرگترین فاجعه است. هولوکاست حقیقت دارد.( مهاجرانی وزیر فرهنگ دوره خاتمی هم اکنون کارشناس بنیاد انستیتو واشنگتن (صهیونیستی ترین نهاد آمریکایی) می باشد)

گنجی: همجنس بازی سبکی از زندگی است که در ایران مورد اجحاف قرار گرفته است.

 

عطاءالله مهاجرانی: سر دادن شعار مرگ و آتش کشیدن پرچم آمریکا، اعمالی زشت و وحشیانه است !!!
(جبهه، 30/5/78)

محمدجعفر هرندی: حذف صحنه های جنسی و مشروب خواری از فیلم ها، هیچ مستند شرعی ندارد؛ (هفته نامه آبان، 9/11/78)

اکبر گنجی: خمینی متعلق به موزه تاریخ است.(کیهان 24/1/79 )

اکبر گنجی در مصاحبه روزنامه تاگس اشپیگل آلمان:  دین یک قسمت از فرهنگ است، حرکت اصلاح طلبان ما عاقبت به جدایی دین از سیاست خواهد انجامید (کیهان 24/1/79)

محسن سازگارا: هدف ما جایگزین کردن نظام سکولار و لائیک(بی دین) در ایران است.

محسن سازگارا: پدر معنوی اصلاحات ، کارل پوپر(صهیونیست) است.

این تنها گوشه ای از سخنان اصلاح طلبان بود که در دوره اصلاحات به پشتیبانی خاتمی  اسلام  را آماج حملات خود قرار دادند .

 گوشه ای از حمایت علنی مقامات آمریکایی از اصلاح طلبان:

نری پرکت ، مسئول سابق امور ایران در وزارت خارجه آمریکا :  اگر موجی که در مطبوعات اصلاح طلب ایران با تز امکان ارتباط با آمریکا شروع شده و حالا به تردید در اساسی ترین وجوه انقلاب اسلامی مشغول است . بتواند از حریم روحانیت عبور کند و از آن طریق ولایت فقیه را بر کشتی تردید سوار کند . بار سنگینی از دوش آمریکا بر داشته خواهد شد .

( ماهنامه صبح ، ش 91 ، فروردین 78  )

ما برای کمک به اصلاح طلبان ایران باید حتی اگر شده به ایران  لشکرکشی نظامی کنیم

(آنتونی زینی فرمانده ارشدآمریکا در خاورمیانه )

 

ران پاول نماینده پارلمان آمریکا: افراد حلقه کیان ثمرات بزرگی برای آمریکا داشته اند.

۰۱ دی ۹۲ ، ۲۲:۵۷ چرا مردم را نفهم می پندارید؟

درست است از که اقای مولوی رییس جبهه ی مشارکت خمینی شهر بود اما هیچ یک از افراد این موسسه در زمان فتنه 88 برعلیه نظام کوچکترین اقدامی انجام ندادند حتی برای منتظری هم مراسمی نگرقتند و بدونه هیچ مقاومتی دفتر حزب را بستند

شاید می دونستند شما زیر ذره بینشان دارید تا پدرشان را دربیاوردید ولی به هر حال نمی توان کسی را قبل از جرم محازات کرد.

عضویت در حزب مشارکت هم جرم نیست چرا در قانون اساسی اصل ازادی فعالیت احزاب  در چهار چوب قانون داریم  و بعد زیر پا گذاشتن قانونم که دفتر ش را بست.

 

گفتی شهدا را مطرب ورقاص خوادنند 

واما حقیقت:

ان شب عده ای از افراد که خود را بسیجی می دانند و در باطن دانسته یا ندانسته بر علیه رهبری فعالیت میکنند برای بر هم زدن سخنرانی ارمین به مسجد امده بودند و دنبال بهانه میگشتند تا شعار سردهند ارمین گفت:شهدا انسانهای نبودند دست نیافتی که ما نتوانیم مانند انان باشیم همه ما می توانیم با خودسازی مانند شهدا باشیم چرا که بعضی از  شهدا هم  رقاص ومطرب بودند وبه برکت انقلاب به درجات عالیه رسیدند

تندروها با شنیدن این سخنان شعار سر داند و بعد از هرجا نشستند گفتند که اینا شهدا را مطرب ورقاص می دانند

۰۱ دی ۹۲ ، ۲۲:۳۰ نگاهی به خودمان

این بچه بسیجی ها که گفتی بهتر بر تهذیب نفس ومعرفتشان بیفزایند

کمی بیشتر رهبرشان را بشناسند

کی تا حالا رهبری با مخالفانش اینجور یکه شما برخورد می کنید برخورد کرده

این برخوردهای شما فقط باعث قدرتمند تر شدن اونا  ودلزدگی جوانان از شما شده

ده سال پیش بسیج را با حالا مقایسه کن بسیج چه شور وحالی داشت هر چی بیشتر رو این حرفای مفت تمرکز کردید مر دم از اطرافتان پراکنده شداند

اگر بنا باشد با ظلم و تهمت ودروغ و بی عدالتی جواب ظلم ودروغ وتهمت بی عدالتی را داد

که شماهم در دام شیطان افتاده اید

اینا فقط پولا میشناسند افعی شدهاند شهید عمادی  از درد رنج می برد امادنبال گرفتن پول وام هاشون ازش بودند
۰۱ دی ۹۲ ، ۱۸:۳۹ هر که غیر ماست کافر است، مرتد است، سکولار است سگهار است و ...

اغتشاش فراوان به آدم های احمق (بیشمار) که همه چی رو صفر و یک می بینند.هوووق


۰۱ دی ۹۲ ، ۱۵:۰۶ عبدالرسول
کدوم خدمت؟
کدومت انقلاب؟
اینها بیشتر در خدمت انقلاب مخملی هستند تا انقلاب اسلامی

وای بر ما
که اگر همچون کوفیان تفاوت بین و امام حسین (ع) نور چشم مصطفی و امیرالمؤمنین یزید دچار شک و تردید گردیم
این جماعت نون به نرخ روز می خورند
و امروز نرخ بازار عکس شهدا و عکس رهبری بالا رفته
و الا این جماعت رهبری را قبول ندارند
توی مکتب این آدمها شهادت کیلویی چنده؟
اینهانوشخوار کننده تفکرات حجاریان و خاتمی و حزب مشارکت هستند
این جماعت برای بزرگ نشان دادن خودشان چقدر اراجیف سر هم کردند و به خیال خودشان به خورد مردم دادند
الحمدلله که با موشکافی دقیق بچه بسیجی ها آثار حماقتشون ازاین کتاب هویدا گردید

ای که گفتی این مجموعه با قدرت درخدمت به مردم وانقلاب است  اشتباه شما همین جاست این مجموعه با تمام قدرت در جهت تضعیف رهبری وضربه زدن به نظام مقدس جمهوری اسلامی قدم بر می دارد مگراعضای این مجموعه عضو حزب منحله مشارکت نبودند مگر در فتنه سال 88حزب منحله مشارکت قصد بر اندازی نظام اسلامی را نداشت 
چرا سید محمد موسوی نمی گوید که چه کسانی در ترور پدرش دست داشتند والان هم با مو سسه ....همکاری دارند

صبح نزدیک است بالاخره مظلومیت حاج اقا جلال وحاج اقا امجد این شیخ دروغگو ودارو دسته اش را رسوا خواهدکرد  وکیفر دروغ گوئی وتذویر و ریا را خواهند ورسوا خوهند شد

مگر این جماعت که این کتاب ایات شیطانی راچاپ کردند به غیر از توهین وعوام فریبی کار دیگری هم بلدند به سردار  شهید سید  حسین موسوی توهین کردند به مرحوم حاج اقا جلال توهین کردند شهدا را مطرب ورقاص خوادنند حالا قران سر نیزه کرده اند و یاد واره شهدا می گیرند درست حرکات این مرد فریبکار همچون اربابش معاویه است

فعلا که این مجموعه با قدرت در خدمت مردم واهداف انقلاب داره کار میکنه


۲۹ آذر ۹۲ ، ۱۶:۱۳ شهدا شرمنده ایم!
این جماعت کوفی صفت توهین به شهید عمادی را به چه قیمتی انجام داده اند؟
با وعده حکومت ری؟! 
که اینها مال این حرفها نیستند
به قیافه شون میخوره که به قیمت یک توبره جو این کار را انجام داده اند
که همین را هم بهشان نمیدهند
و به نظر میآد که مجموعه والفجر و دوستان دانشجو هم باید نسبت به بازنشر و انتشار توهین صورت گرفته نسبت به شهید عمادی، از محضر خانواده شهدا معذرت خواهی کند

نه بابا حاج اقا موسوی هم بلده صحبت کنه
فکر میکردم نشست و برخاست با  آیت الله و نون و نمک خوردنتان مهری بر دهان شما زده باشد.

با این میگن یه روحانی با تقوا  و درستکار بیخود نبود در شهر بیشترین رای را اورد.
۲۸ آذر ۹۲ ، ۱۹:۱۰ آزاداندیش
من در این جلسه حضور داشتم و از منطق قوی و سعه ی صدر این مرد لذت بردم. خدا بر توفیقاتش بیفزاید.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی