رابطه با امریکا هم خیانت و هم حماقت
امروزه برخی با قلم، زبان و رفتار خود به دنبال از سرگیری رابطه با امریکا هستند،ارتباطی که روز 19فروردین 1359 جیمی کارتر رئیس جمهوری آمریکا طی دستوری، تصمیم بر قطع آن را اعلام کرد. و اتخاذ این تصمیم هم از طرف حضرت امام خمینی (ره) به عنوان تنها کار خیر کارتر اعلام گردید.
دراین بین برخی جریانات سیاسی، روزنامه ها و تشکل ها و حتی خود مسؤلین دولت ها(دولت های قبلی و فعلی) همواره نیم نگاهی به از سر گیری این ارتباط داشته اند که در این بین دولت یازدهم به ریاست دکتر روحانی را میتوان از جمله تلاشگران این عرصه دانست و از جمله اقدامات آن می توان به رابطه تلفنی آقای روحانی با اوباما و یا ملاقات های مکرر ظریف با جان کری در حاشیه های نشست های گونان اشاره کرد.
به همین حال و روز ایام قسمتی از پیام حضرت امام، جمله ای از مقام معظم رهبری و همچنین پاسخ به شبه ای در مورد رابطه با امریکا را از نظر می گذرانیم:
قسمتی از پیام حضرت امام خمینی(ره):
بیانی از رهبر عزیز در مورد ارتباط با امریکا:
" عدّهاى با دستشان به پاى خود رشتههایى را مىبندند و گرههایى را به وجود مىآورند؛ خود را از قابلیت استفاده براى این ملت و آرمانهاى او مىاندازند و بعد هم اسلام و نظام اسلامى و احکام اسلامى را متّهم مىکنند. ناجوانمردى از این بیشتر؟! بعضى در دلِ خود احساس ضعف مىکنند، یا چشمغرّههاى امریکا آنها را مىترساند، یا وعدههاى امریکا و امثال امریکا دل ضعیف و ناتوانشان را به خود جذب مىکند؛ لذا به سمت امریکا مىکشند. آنگاه ملت و جوانان مؤمن و مدیران باایمان و باصفاى کشور را متّهم مىکنند که اینها نمىتوانند؛ بنابراین ناچاریم برویم تسلیم امریکا شویم! کسانى که دم از مذاکرهى با امریکا مىزنند، یا از الفباى سیاست چیزى نمىدانند، یا الفباى غیرت را بلد نیستند؛ یکى از این دو تاست. در حالى که دشمن اینطور اخم مىکند، اینطور متکبّرانه حرف مىزند، اینطور به ملت ایران اهانت مىکند، تصریح هم مىنماید که مىخواهد علیه این نظام و این کشور و منافع آن اقدام کند، عدّهاى در اینجا ذلیلانه و زبونانه مىگویند: چه کار کنیم؛ برویم، نرویم، نزدیک شویم، با آنها صحبت کنیم، در خواست کنیم، خواهش کنیم؟! این اهانت به غیرت و عزّت مردم ایران است؛ این نشانهى بىغیرتى است؛ این سیاستمدارى نیست. سعى مىکنند رنگ و لعابى از فهم سیاسى به کار خود بدهند؛ نه، این درست ضدِّ فهم سیاسى است. مسألهى امریکا این است که هویّت اسلامى و ملى ما را قبول ندارد و این را به زبان مىآورد. چرا عدّهاى از مدّعیان سیاست و فهم، نمىفهمند؟! واقعاً جاى تأسّف است. حکومتى که اینطور صریحاً مىگوید مىخواهم علیه نظام اسلامى و خواستِ ملت ایران عمل کنم و براى براندازى این نظام بودجه مىگذارد، ارتباط و مذاکره با آن، هم خیانت و هم حماقت است!"پاسخ به یک شبه(برگرفته از www.x-shobhe.com):
برخی از کشورها هم مسلمان هستند و هم با امریکا ارتباط دارند، روز به روز هم پیشرفت میکنند (مثل مالزی)، ما چرا ارتباط نداشته باشیم و پیشرفت نکنیم؟
در میان دزدان یک شیوهای رواج دارد که وقتی دیدند صاحب خانه و همسایهها متوجه شدند، زود خود را قاطی جمعیت کرده و در حالی که به سرعت میدوند، فریاد میزنند: «آی دزد، آی دزد» و حتی اگر بتوانند دیگری را به عنوان دزد به باد کتک نیز میگیرند تا جماعت به سر آن بدبخت بریزند و او در عین حال که همگان از او تشکر میکنند، راحت فرار کند!
حالا، همانطور که مخالف دموکراسی، دم از دمکراسی میزند، ضایع کننده حقوق بشر، پرچمش را بلند کرده است و ...، موضوع برقراری رابطه بین جمهوری اسلامی ایران و با امریکا نیز دچار همین سیاست شده است و عدهای که زبان امریکایی را در دهان میچرخانند، مکرر و مستمر القا میکنند که ما قطع ارتباط را خواستهایم و اکنون نیز مخالف برقراری ارتباط هستیم! در حالی که موضوع درست برعکس است و این را مردم و به ویژه جوانان باید بخوبی بدانند.
جمهوری اسلامی ایران، هیچ گاه خواهان قطع ارتباط با امریکا یا سایر کشورها [به جز اسرائیل که یک رژیم غاصب و جعلی است]، نبوده و نیست. منتهی ارتباطی سالم، معقول، مبتنی بر عزّت، احترام و رعایت حقوق و منافع طرفین.
اما امریکا فقط خواهان برقراری ارتباط در «نظام سلطه» و چارچوبهای استعماری است. در واقع این امریکا است که به خاطر قدرت و ثروت و نیز عطش حکومت بر جهان، ارتباط سالم را نمیخواهد و فقط خواهان رابطهی گرگ و میش یا هویچ و چماق است.
الف – ارتباط با امریکا به مثابه پیشرفت نیست و این دروغ دومی است که به اذهان عمومی القا میکنند و اساساً ارتباط از نوع استعماری و استثماری و وابستگی، هیچ گاه پیشرفتی را به ارمغان نیاورده و نمیآورد. اگر میخواهیم پیشرفت کنیم، باید خود را باور کنیم، ذلیل دگیران نباشیم و به سرمایههای خود توجه داشته باشیم، نه این که متکدی پیشرفت از ناحیهی دیگران باشیم.
ب – باید باور کنیم که امریکا خواهان پیشرفت ما نیست که ارتباط با او منتج به پیشرفتی گردد، چنان چه شاهدیم چه قبل از پیروزی انقلاب و چه بعد از آن با پیشرفت این کشور به شدت مخالف و حتی دشمنی کرده است.
این امریکاست که از همان ابتدای استقرار جمهوری اسلامی ایران و خروج این کشور و این ملّت از نظام سلطه، استقلال ارضی ما را مورد تعرض و تهاجم قرار داد – جنگها و فتنههای داخلی به راه انداخت – شخصیتها علمی، مذهبی و سیاسی ما را ترور کرد – تحریم اقتصادی را تحمیل کرد ... و اکنون نیز با هر گونه پیشرفت [حتی علمی] در این کشور مخالفت و دشمنی دارد. حال آیا سادگی نیست که گمان کنیم پیشرفت ما منوط به چنین ارتباطی با چنین زورگویی میباشد؟!
ج – البته پیشرفت نیز تعاریف خود را دارد و جوامع (ملل) نیز در اموری پیشرفت و در اموری پسرفت داشته و دارند.
به عنوان مثال: امریکا امروز به لحاظ تکنولوژی [چه در صنعت ارتباطات و چه در صنایع نظامی یا یا سایر صنایع] پیشرفت خیره کنندهای دارد، اما به لحاظ اقتصادی کاملاً دچار رکود و ورشکستگی شده است - مردمش به لحاظ امنیت شخصی، اجتماعی، شغلی، سلامت و حتی جانی، در امان نیستند – به لحاظ سیاست داخلی دچار تنش شده و در سیاست خارجی نیز کاملاً ورشکسته است – به لحاظ محبوبیت و مقبولیت در اذهان عمومی، منفورترین کشور دنیاست – به لحاظ سلامت اخلاق و روان، کاملاً به هم ریخته است و ... .اما در تبلیغات و ایجاد جنگ روانی، به ویژه برای اذهان عمومی جهان سومیها و یا به اصطلاح کشورهای در حال توسعه، بسیار پیشرفته است.
د – مالزی نیز از پیشرفتهای چشمگیر و غیر قابل انکار اقتصادی برخوردار بوده است، اما مالزی و امثال مالزی نیز کشور مستقلی نیستند، پیشرفتهایی داشته و متحمل رکودها و پسرفتهای بسیاری نیز هستند و اگر بخواهند کمی به خود آیند و استقلال سیاسی، ارضی، اقتصادی، فرهنگی و ... خود را بخواهند، به سرنوشت شومی دچار خواهند شد.
دیری نخواهد گذشت که با توجه به آن چه در عرصههای متفاوت سیاسی، اقتصادی و به ویژه فرهنگی در مالزی اتفاق افتاده و در حال وقوع است، شاهد چالشها و تنشهای جدی خواهیم بود.
ساخت پایتختی جدید و هجرت دادن مسلمانان از کوآلالامپور به آن با وام مسکن و خودرو، ساخت بتهای بسیار بزرگ و بلندتر در کنار مساجد معروف، سرمایهگذاری کلان در ترویج بودیسم در این کشور اسلامی، تقسیم جامعه به بودایی ، چینی و مسلمان، فروش گروهی زنان مستمند مسلمان به شیوخ عرب و ...، هیچ کدام اتفاقی نیست و به سوی هدف معینی برنامهریزی شده است و چه بسا دیر یا زود درگیریهای شدید فرقهای و مذهبی بین بوداییها و مسلمانان مالزی نیز پیش آید و تا تجزیه طلبی نیز پیش رود. این استراتژی کلان و کلی امریکا برای تمامی کشورهای بزرگ و به ویژه اسلامی آسیاست.