والفجر

اولین رسانه فرهنگی، سیاسی محله اندآن

والفجر

اولین رسانه فرهنگی، سیاسی محله اندآن

والفجر

مپـندار که تنها کربـلائیان را بدان بـلا آزموده اند ولاغیر
وسعت صحرای کربلا به اندازه همه تاریخ است،
ای دل تو چه می کنی ؟ می مانی یا می روی ؟
داد از آن اختـیار که تـرا از حسین (ع) جـدا کند.

Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
وبلاگ-کد جستجوی گوگل
پیام های کوتاه
  • ۱ ارديبهشت ۹۲ , ۱۳:۳۷
    سلام
آخرین نظرات
پیوندها

code by: moisrex.r98.ir
وبلاگکد اوقات شرعیاوقات شرعی خمینی شهر

حجت الاسلام موسوی: بعضی از ما روحانیون وظیفه خود را به طور شایسته و بایسته در قبال جامعه انجام نداده ایم/ در محله اندآن نسبت به محله های دیگر وضعیت فرهنگی و دینی بسیار بهتری داریم

در ادامه سلسله جلسات نقد و بررسی عملکرد فعالان و مسئولین محلی، جلسه سوم در اردیبهشت ماه با حضور حجت الاسلام والمسلمین سید محمد موسوی برگزار گردید. جلسات قبلی با حضور آقایان حاج هاشم کمالی، عضو موسسه حضرت حجت و محمد عابدی رئیس اسبق بسیج حضرت رسول اکرم برگزار شده بود که گزارش های آن جلسات قبلا اینجا و اینجا به استحضار مردم محل رسید. به دلیل طولانی بودن جلسه حجت الاسلام موسوی، گزارش آن در قسمت های مجزایی تقدیم خوانندگان خواهد شد. بیوگرافی مختصری از سید محمد موسوی را می توانید از اینجا ببینید. و اما گزارش جلسه:
ضمن تقدیر و تشکر فراوان از حاج آقای موسوی و همه حضار که دعوت ما را برای شرکت در جلسه نقد و بررسی عملکرد فعالان محل پذیرفتند از ایشان می خواهیم اگر در ابتدا فرمایشاتی دارند بفرمایند.


بسم الله الرحمن الرحیم. این حرکت ارزشمندی که عزیزان پایه ریزی کرده اند واقعا جایش در محل خالی بود. جای خوشحالی دارد که عده ای از جوانان فعال و دلسوز محل جمع شده اند و این حرکت می تواند در راستای فرمایشات مقام معظم رهبری و مطالباتی که از جوانان دارند و مخصوصا جوانان تحصیلکرده و دانشگاهی به عنوان سربازان این حرکت ارزشمند نظام مقدس اسلامی حضور فعال داشته باشند ضمن اینکه حرکت های نظارتی که وجود داشته باشد و حرکت های افرادی که فعالیت دارند مورد نقد قرار بگیرد موجب تمرکز بیشتر آنها و دقت آنها در انجام کار خواهد شد. البته باید دقت شود که به آفت های معمول این گونه اقدامات دچار نشوند. رعایت انصاف و تدین در این مسائل باید بشود و خدای ناکرده به خاطر یک سری تعصبات کسی را زیر سؤال نبریم. ان شاءالله اگر مرضی رضای خدای متعال باشد قطعا تاثیرات خودش را نه تنها بر محل که حتی بر جامعه خواهد گذاشت.
نظرتان را درباره ی شبهه ای که بعضی ها در رابطه با اقدامات شهید موسوی در ابتدای انقلاب مطرح می کنند بفرمایید. گفته می شود پدر شما به صورت خودجوش و غیر قانونی دادگاههایی را تشکیل می داده اند و حدود و تعزیرات حکومتی را اجرا می کرده اند و یا متهمین را ضرب و شتم و مجازات می کرده اند.
البته درباره ی پدرمان من نباید جواب بدهم ولی برای اینکه ذهن آشنا شود مطالبی که خود ما را همیشه زجر می داده است عرض می کنم. بعد از شهادت ایشان بعضی از اشخاص شاید بر اساس حسادت و یا هر چیز دیگری یک سری مسائلی را در رابطه با ایشان نقل کردند من جمله خواستند شهادت ایشان را یک مسئله اتفاقی مطرح کنند. یعنی همین طوری یک تعدادی داشتند می رفتند ایشان را در خیابان دیده اند و ترور کرده اند و اگر ما هم از آن طرف رد می شدیم ممکن بود این اتفاق برای ما بیفتد.
در حالی که قبل از این واقعه مدت های مدیدی بود که تهدیدات متفاوتی انجام می شد هم تلفنی و هم حتی به عنوان اینکه ما در حرف خودمان جدی هستیم یک شبی وارد منزل ما شده بودند و همه وسایل چینی دکور را گذاشته بودند زمین و نوشته بودند "ما آمدیم" در واقع اولتیماتوم داده بودند. بارها هم تلفنی مادر ما را و خود ایشان را تهدید کرده بودند.
سالها بعد صبح جمعه ای شبکه ی اصفهان مصاحبه با قاتل ایشان را پخش کرد. دو تا از هم دستان ضارب از محل خودمان بودند ولی ضارب فردی بود به نام فرشید کیوانفر که از تهران بود. کسی بود که شهید بهشتی نژاد را هم به همراه یک بچه خردسال ترور کرده بود. اینها 13 ترور انجام داده بودند. در مصاحبه می گفت ما 3 روز می رفتیم در مسیر دانشگاه صنعتی و موفق نمی شدیم تا بالاخره یک سری کارهایی انجام می دهند تا موفق می شوند. من هنوز نفهمیدم چرا این افرادی که با پدر ما رفاقتهایی هم داشتند این حرفها را می زدند.
و یکی دیگر از حرفهایی که زده شد همین مسئله دادگاههای صحرایی و اینها بود. شکل این قضیه به این صورت است که اینها افراد خاطی را می آوردند چند جلسه صحبت می کردند، کتاب می دادند، آنها هم توبه نامه ای می نوشتند و قول می دادند دنبال نکنند. بعضی از همین ها گاهی ما را می بینند هنوز می گویند آن موقع پدر شما ما را نجات داد و همین بود که برای منافقین گران تمام می شد چون محل ما یک پایگاهی برای آنها بود. مهره اصلی که در خمینی شهر وجود داشت از محل ما بود و خیلی از جوانهای دانشجوی محل را گمراه کرده بود و متاسفانه تعداد اعدامی منافقین محل ما نسبت به محله های دیگر بیشتر بود. وقتی منافقین می دیدند خیلی ها دارند از مجموعه شان جدا می شوند تهدید می کردند.
البته در یک حرکتی آن هم اول انقلاب ممکن است یک تعدادی از افراد تند با عنوان این مجموعه اقدامی کرده باشند ولی اصلا روحیه ایشان یک روحیه آرامی بود. من خودم یک منظره ای را یادم هست اول انقلاب که اصلاحات جاده ها و راهها انجام می شد رو بروی مدرسه علمیه یک قصابی بود که آمده بودند اینجا را خراب کنند و راه را باز کنند صاحب مغازه هم ناراحت شده بود. من به همراه پدرم بودم رسیدیم اینجا، ایشان با ناراحتی عتاب کردند به آنها که مگر هر جایی را می شود خراب کرد.
هم فیلم تشییع جنازه ایشان هست و هم فیلم اقدامات اول انقلاب موجود است در این فیلم معلوم می شود که در همان اوایل انقلاب چه کسانی بیشتر اهل تلاش و فعالیت برای محل بوده اند.
بله به واسطه یک تعداد آدمهای تندی اول انقلاب از این اتفاقات ممکن است افتاده باشد ولی این حرکت مال ایشان نبود. حرکت ایشان هدایتی و راهنمایی افراد بود که خیلی هم موفق بودند تعداد زیادی از بچه های محله مان از دست منافقین نجات پیدا کردند.
این بحث ضرب و شتم را هیچ جایی نشنیده ام الا از یک نفر دیگری شنیدم، شاید باید همان جا موضع گیری می کردم ولی به دلایلی موضع نگرفتم. اینکه کجا بوده و به چه نحوی را بنده اطلاع ندارم.
آن هشدارها و تماس هایی که فرمودید منافقین انجام می دادند، دقیقا چه چیزهایی را مطرح می کردند و درخواستشان چه بود؟
ایشان آن موقع یک چهره فعال سیاسی و اجتماعی شهر بودند. به عنوان عضو اولین دوره شوراهای محلی انتخاب شده بودند و مسئول کمیته جهاد سازندگی خمینی شهر بودند و داخل دانشگاه صنعتی هم فعال بودند. در مسائل سیاسی آنقدر فعال بودند که حاج آقای احمدی امام جمعه اسبق شهر به عنوان یک پیشکسوت در مسائل سیاسی شهر می گفتند ایشان بچه ی من است. چیزی که منافقین می خواستند این بود که از این کارها کنار بکشد و وارد در کارهای اجتماعی، سیاسی نباشد و عمده ی آن جلساتی بود که برای هدایت منافقین داشتند.
فرمودید درخواست منافقین از پدر شما کنار کشیدن از مسائل سیاسی و اجتماعی بود. فکر نمی کنید خود شما هم بعد از فعالیت های دوران موسسه ولی عصر و شورای دوم از مسائل فرهنگی و سیاسی کنار کشیده اید و به یک نماز و منبر خلاصه شده اید.
شاید در محل کمتر حضور داشته ام ولی آن قدر برنامه هایی وجود دارد که بدلیل عدم حضور در خانه مورد اعتراض خانواده قرار می گیرم. روزها تا ساعت 4 بعد از ظهر که دانشگاهم. از طرفی در برنامه هایی مثل صندوق قرض الحسنه و خیریه اینجا، مرکز فرهنگی مسجد الزهرا، بسیج منظریه و یک سری فعالیت های جنبی گروههای اصولگرایی داخل شهر حضور داشته ام.
حاج آقای موسوی آیا به روحانیون پیشنهاد می کنید وارد کارهای دولتی شوند؟ که به عنوان مثال از ساعت 7 صبح تا 4 بعد از ظهر اداره باشند با توجه به رسالتهایی که یک روحانی دارد؟
ما یک وظیفه آخوندی داریم که فکر میکنم باید انجام دهیم. کاری هم که در دانشگاه داریم انجام میدهیم یک وظیفه آخوندی است. یعنی کار ما همان هدایت کردن و فعالیت های فرهنگی است و نیاز هم هست که در مجموعه های با حضور جوانان کارهای فرهنگی انجام بشود. اگر چه برایم سخت است چون هر کسی دوست دارد یک حوزه ای برود و وارد درس و بحث شود.
یعنی شما کاری که انجام می دهید را جدا می دانید با این کار با حقوق و ساعت زدن و این جور چیزها؟
بعضی از مراجع گرفتن شهریه را برای روحانیون کارمند ممنوع کرده اند. ما اگر بسنده میکردیم به درس و درس گفتن، خیلی بیشتر از حقوق های دانشگاه در می آوردیم.
یعنی می فرمایید ما هم بیاییم حوزه؟(خنده حضار)
بله اگر اهل منبر باشید و بتوانید درس بگویید طلبگی هم می تواند خوب باشد ولی اگر طلبگی به درس خواندن و مسجد رفتن باشد نه!
نظرتان درباره ی فعالیتهای فرهنگی اجتماعی روحانیون محل چیست؟ آیا در این زمینه ها موفق بوده اند؟ جلساتی که با آقایان روحانی محل داشتید به چه نتایجی رسید؟
من نمی توانم درباره ی آقایان حرفی بزنم بالاخره هر کدام دیدگاههای خودشان را دارند. روحانیونی که بوده اند وهستند فعالیتهایی داشته اند عده ای کمتر و عده ای بیشتر، بعضی هم ممکن است اصلا از آنها نیاید. نمی شود از همه یک جور انتظار داشت. عده ای در حد یک نماز و منبر و پاسخگویی به سؤالات شرعی قادر هستند. که اصل هم همین است. وظیفه آخوندی را انجام دهند خوب است. در بین افراد عادی هم همینطور است عده ای فعالترند، نمی شود همه را با هم مقایسه کرد.
به نظر شما در مجموع آیا روحانیت محل موفق بوده اند یا باید عده ای از آنها را تعویض کرد تا افراد فعال، کارامد با تفکرات صحیح میدان دار شوند. چون  بعضاً حتی روابط عمومی خوبی هم ندارند.
ما نمی توانیم بگوییم کسانی کنار بروند کسانی دیگر جایشان بیایند. آنها باشند افراد دیگر هم در کنار اینها فعال شوند و نیاز به این کار وجود دارد. ما اگر به اندازه هر نفر یک طلبه داشته باشیم لازم است.
خوب بالاخره تعداد مساجد محل که محدود است. بعضی از آنها هم که انحصاری است.
نه اتفاقاً. ما مسجد زیاد داریم آقا نداریم. مثلا هر وقت می خواهم مسافرت بروم یک مشکل ما پیدا کردن روحانی برای مسجد است. داخل همین محل خودمان هم گاهاً یک روحانی در چند مسجد نماز می خواند.
هر کسی وارد شود جای خودش را دارد و می تواند فعالیت کند. ضرورت هم ندارد که حتما همه در مساجد امام جماعت باشند آنها کارهای دیگر مسجد را انجام دهند کلاس بگذارند و کار فرهنگی انجام دهند.
اما اینکه بعضی از ما روحانیون وظیفه خود را به طور شایسته و بایسته در قبال جامعه انجام نداده ایم بله درست است. بعضی هامون عافیت طلب بوده ایم و در هیچ عرصه ای حضور پیدا نکرده ایم کما اینکه در اقشار دیگر هم همین است.
اما خوب از روحانیت انتظار دیگری می رود. شما به روحانیون محل چه نمره ای می دهید؟ با توجه به این مساجد خالی از جوان.
خودتان می دانید در کار فرهنگی نمی توان نمره داد. ولی من نمره خوبی می دهم. چون وقتی به محل نگاه میکنم می بینم نسبت به محله های دیگر وضعیت فرهنگی و دینی بسیار بهتری داریم. و این نیست مگر زحمات روحانیون گذشته ما. مردم ما نسبت به محله های دیگر متدین ترند، آرامترند، احترامشان نسبت به همدیگر بیشتر است، بیشتر حلال و حرام می کنند. اعتقاد من این است که زحماتی کشیده شده است. تجربه 30 سال کار فرهنگی من می گوید هیچ وقت مسئله فرهنگی را نمی شود اینگونه بازتاب داد و نمره داد.
شما فرمودید محل ما روحانی کم دارد پس چرا خود شما با این وضعیت از محل رفته اید؟
اتفاق ما را کشاند منظریه. یک زمینی خریده بودیم و مجبور بودیم برویم و حتی 2 سال بعد از اینکه رفته بودم هم می آمدم در مسجد حضرت حجت نماز اقامه می کردم. اما من ماشین نداشتم و برای اهالی مسجد هم سخت شده بود. ضمن اینکه تعداد زیادی از مردم آمده بودند منظریه و انجا هم ما محلیت پیدا کرده بودیم و وظیفه داشتیم. اگر اینجا مساجد دیگری هم بود منظریه هیچ مسجدی نداشت. انجا نماز را با یکی دو نفر در اتاقی در مجموعه چاه سرهنگ شروع کردیم 6، 7 سال هم انجا بودیم. با اینکه اینجا برای مسجد زحمت کشیده بودیم اما رفتیم و اینکه الان انجا یک پایگاه و مجموعه مذهبی و اصولی ایجاد شده است حاصل زحمات یک عده ای است که بدون حضور یک روحانی امکان پذیر نبود.

ادامه دارد...

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۹/۱۸
والفجری ها

نظرات  (۵)

منکه اولین رابطم در این نشست را با ایشان داشتم .تقوا ی سیاسی و پرهیزگاری  ومظلویت را در  بند بند سخنانش حس کردم با اینکه به ایشان وپدرشان توهین کرده بودند کوچکترین بی احترامی وحرف نادانسته برزبان نیاوردند وکاملا بامنطق جواب دادند به این میگن روحانی به این میگن روحانی که حاضر نیست جهنم را به ایت الله شدن بخرد  

حیف که حاج آقا دیگه تو گود نیستند
حالا میخواد قبول کنه ومیخواد قبول نکنه!

گرچه علما و روحانیت به حق از موثر ترین های جامعه در رسیدن به مدینه فاضله هستند
اما
امروزه آخوند جماعت وقتی خودشون به یه چیزی ایراد وارد کنند دیگه باید اون برنامه کان لم یکن تلقی بشه و اگه کسی هم به اونها ایراد وارد کنه انگار به امام مععصوم ایراد گرفته و این قشر هر کاری میکنند کاملا صحیح و به جا بوده

بالاخره انتظارها به سرامد وبعد از یه سال گزارش  تازه انم قسمت اول جلسه را تهیه کردید
واقعا خسته نباشید
تا اینجا که همچی گل و بلبل بود

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی